شما اینجا هستید
-
از خود بیگانگی
جهت گیری های جدید در نظریه انتقادیمفهوم مغفول مانده، یا به گفته برخی صاحبنظران، مغضوب ازخودبیگانگی به عرصه های فلسفه و علوم اجتماعی بازمی گردد تا با حضور پرتوان خود سرشت ازخودبیگانه شده مناسبات اجتماعی جهان معاصر را توضیح بدهد. راهل یِگی، نویسنده کتاب «ازخودبیگانگی: جهت گیری های جدید در نظریه انتقادی»، ریشه این مفهوم هگلی-مارکسی را تا فلسفه ژان ژاک روسو به عقب میبرد و میگوید هرچند در آثار روسو نامی از این مفهوم برده نشده اما توصیف او از انسان ناب در حالت طبیعی و آلودهشدن این انسان به فساد در اجتماع، دقیقا توصیف انسان ازخودبیگانه شده است. نویسنده سیر تاریخی و فلسفی مقوله ازخودبیگانگی را از هگل تا فوئرباخ و مارکس، و از سارتر و هایدگر و کییرکگارد تا ویلیام جیمز فیلسوف عمل گرای آمریکایی دنبال میکند. نظر ریچاد رورتی فیلسوف فقید آمریکایی را در این باره به نقد می کشد و با بررسی ازخودبیگانگی انسان امروز در شبکه های اجتماعی، کتاب را به پایان می رساند.ریال,۵۰۰,۰۰۰ریال,۵۰۰,۰۰۰addtocart
-
مشخصات کتابشابک :۹۷۸۶۰۰۸۰۰۴۸۶۸تعداد صفحات : ۰شماره چاپ : ۱قطع : رقعيمرور کتاب
مقوله ازخودبیگانگی تا مدت ها موضوع محوری نقد اجتماعی چپ و درونمایه تعیین کننده فلسفه اجتماعی مارکسیسم بود و از این رو برای مارکسیسم غربی و نظریه انتقادی اهمیتی فراوان داشت. ضمن آنکه این مفهوم بر روایت های گوناگون نقد فرهنگی الهام گرفته از اگزیستانسیالیسم تاثیرگذار بود. با این همه، مقوله ازخودبیگانگی نه تنها از ادبیات فلسفی امروزه غرب تقریبا رخت بربسته، که حتی در قاموس واژگانیِ نقد فرهنگی معاصرچندان جایی ندارد. به نظر می رسد ازخودبیگانگی که در دوره اوج خود بیش از اندازه آماس کرده بود، بنیان های فلسفی اش در دوره پسامدرن منسوخ شده؛ دلالت های سیاسی اش در دوره لیبرالیسم سیاسی زیر سوال رفته و در زمانه ای که پیروزی سرمایه داری قاطع می نماید، پرداختن به نقد ازخودبیگانگی چه بسا بیهوده به نظر برسد. با همه اینها، در متن تحولات اقتصادی و اجتماعی اخیر، می توان شاهد نشانه های نارضایتی فزاینده ای بود که اگر نه در اسم، در محتوا و جوهر، به پدیده ازخودبیگانگی ارتباط پیدا می کند. هدف این کتاب بازسازی ازخودبیگانگی به مثابه یک مقوله بنیادین فلسفه اجتماعی است. نقطه آغاز بررسی نقطه ای دوگانه خواهد بود: از یک سو، ازخودبیگانگی مقوله ای است که از نظر فلسفی پرمحتوا و پربار است و می تواند قلمروهای پدیده هایی را به روی ما بگشاید که تنها به بهای تحلیل بردن امکانات بیان و تفسیر نظری می توان از آنها چشم پوشید. از سوی دیگر، سنتی را که مقوله ازخودبیگانگی بدان پیوند خورده است با توجه به اینکه مفروض های آن بهدرستی زیر سوال رفته اند نمی توان بیتامل پذیرفت. به این سبب هر نوع بحث بیشتر ازخودبیگانگی به یک بازسازی انتقادی بنیاد های این مقوله نیاز دارد.
این کتاب تلاشی است در مسیر چنین بازسازی. این بازسازی دوجنبه دارد: نخست، تلاش بر آن است که معنی مقوله ازخودبیگانگی به طور کلی به رسایی بیان شود، و در وهله بعد، این مقوله باید به شیوه ای نظام مند بازتفسیر و در پرتو مسائلی که یادآوری شد، از نظر مفهومی دستخوش دگردیسی شود. به سخن دیگر، طرح کتاب تملک دیگر بار فلسفی دیدگاهی است که بنا به دلایل گوناگون، مسئله ساز شده است، ضمن اینکه در کشف دوباره محتواهای تجربی آن نیز تلاش می کند.
نگاه ناشرهدف راهل یگی در کتاب «ازخودبیگانگی: جهتگیریهای جدید در نظریه انتقادی» نه روزآمد کردن مسئله ازخودبیگانگی با نگاهی به جلوه های معاصر آن است و نه بحث پیرامون مفهوم ازخودبیگانگی به صورتی که در محدوده های از پیش تعریف شده چارچوب نظری باقی بماند. هدف او تحلیل مفهومی از مقوله های بنیادین و مفروض های زیربنایی یک الگوی تفسیری است که ویژگی های مقوله ازخودبیگانگی را در جلوه های گوناگون آن با خود دارند. با این حساب، مفهوم ازخودبیگانگی با دیدگاه هایی درباره ساختار رابطه های انسان با خودش و با جهان، و مناسبات عامل ها با خودشان در کارهایشان و نیز با جهان های اجتماعی و طبیعی در ارتباط است. به سخن دیگر، با تصویری فشرده و پیچیده از شخص در رابطه اش با جهان. این مفروض ها -و به همراه آنها بنیادهای فلسفی مقوله ازخودبیگانگی و از جمله بنیادهایش در یک نظریة طبیعت انسان- به شفافیت مفهومی نیاز دارند و به همین سبب نقطه آغاز یگی همین جاست.
افزودن دیدگاه جدید