نخستین مشخصهٔ اصطلاحات هر زبان این است که اغلب آنها از زبان عمومی و عادی برگرفته شده، ولی به آن برجستگی و تشخّص داده شدهاست. مشخصهٔ دوم اصطلاحات، مترادفناپذیری آنهاست. در زبان عادی و عرفی، مترادفات رواج بسیاری دارد و به کار بردن مترادفات بهجای یکدیگر نه فقط اختلالی در تفهیم و تفاهم و ابلاغ پیام ایجاد نمیکند، بلکه به غنای زبان و قدرت بیان آن میافزاید. از سوی دیگر، اصطلاحات هر علم و فن ستون اصلی آن دانش است و بدون اصطلاحشناسیِ علومی چون فقه و فلسفه و سایر رشتهها، نمیتوان به آثار و منابعشان مراجعه کرد و از آنها بهره برد.
در عصر جدید و رواج ترجمه از زبانهای اروپایی، مسئلهٔ تطبیق اصطلاحات و معادلها ضرورت و اهمیت بیشتری پیدا کردهاست، بهگونهای که معادلیابی و برابرگذاری اصطلاحات، بر شرح و تعریف آنها اولویت دارد؛ از همین رو، تدوین واژهنامههایی که در برابر لغات خارجی (غالباً انگلیسی، و در مرتبهٔ بعد فرانسه) معادلهای فارسی گذاردهاند، بدون توضیح دربارهٔ آن لغات، رواج یافتهاست.
زیربنای کتاب فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی به پیش از انقلاب اسلامی میرسد؛ هنگامی که در سال ۱۳۵۵ پژوهشگاه علوم انسانیْ واژگان فلسفه و علوم اجتماعی (برابرنهادهای مترجمان و نویسندگان ایرانی) را با گردآوری طیبهبیگم رییسی و ویرایش داریوش آشوری منتشر و سپس در سال ۱۳۵۷ فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی را منتشر کرد. با از میان رفتن پژوهشگاه علوم انسانی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی بر ویرانههای آن در سال ۱۳۶۰ سر برآورد و کار این کتاب را دنبال گرفت و سه ویراست از آن را تا سال ۱۳۹۰ منتشر کرد.