بخشی از کتاب:
در طی چهل سال گذشته، فنون بهرهبرداری از اشتیاق انسان به این خطرناکترین شکل خودبرترسازی نزولی به اوج کمالی رسیده که در تمام تاریخ بیسابقه است.
اول آنکه، در هر کیلومترمربع، تعداد مردمان نسبت به گذشته، به مراتب بیشتر است. وسایل حمل و نقل گروههای عظیم آنها از فواصل قابل توجه و متمرکز کردن آنها در یک ساختمان یا صحنه، به مراتب بیش از گذشته، کارایی دارد. در این ضمن، ابزارهای جدیدی که در گذشته حتی در خواب هم نمیشد، دید، برای به هیجان آوردن عوامالناس ابداع شده است. رادیو وجود دارد که دامنه فریاد گوشخراش عوامفریب را توسعه داده است. بلندگو وجود دارد که موسیقی هیجانانگیز ملیگرایی نظامی و نفرت طبقاتی را تقویت و بینهایت تکثیر میکند. دوربین (که زمانی سادهلوحانه گفته میشد که نمیتواند دروغ بگوید) و فرزندانش، سینما و تلویزیون وجود دارند.
این سه، عینیتبخشی خیالپردازیهای سوگیرانه را بیخود و بیجهت، آسان ساخته است و بالاخره بزرگترین دستاورد اجتماعی ما، یعنی تعلیم و تربیت رایگان اجباری وجود دارد. هماینک خواندن را میدانند و در نتیجه همه در چنگ تبلیغاتچیهای، اعم از حکومتی یا تجارتی، گرفتارند که مالک کارخانههای خمیر کاغذ، دستگاههای چاپ و غلطکهای طبع هستند. جمعی از عوامالناس، مرد و زن، را که قبلا با خواندن هر روزه روزنامهها، شرطی شدهاند گرد آورید، باند موسیقی تقویتشده، نورهای درخشان، و سخنرانی عوامفریب (آن طور که عوامفریبان همیشه هستند) را که در آن واحد هم استثمارگر و هم قربانی مستی جمعی است، فراهم آورید و در اندک زمانی میتوانید انها را به حالت مادون انسانی تقریبا بیفکر تنزل دهید. قبلا هرگز چنین نبوده که گروهی معدود در مقامی قرار گیرند که این همه احمق، دیوانه یا جانی پدید آورند.