زندگی بتهوون، که در ۱۹۰۳ منتشر شد،به درستی مهیجترین اثر رولان تلقی میشود.. و شامل داستان زندگی بتهوون و گزیدهای از نوشته ها و نامه ها و اندیشه های اوست.در این اثر، زندگی مردی بیان شده که همواره رنج برده است: از کودکی غم انگیز فقیرانه اش تا بیماری درازی که او را به پای مرگ کشاند. این زندگی گویی داستانی از آرزوی شادمانی است که سرنوشتی متناقض، سرسختانه بدان خیانت ورزیده است؛ سرنوشتی که با بیمارهای مداوم و بی رحمانه، با آن ناشنوایی که در بیست و پنج سالگی او را مبتلا ساخت و تا پایان عمر شکنجهاش داد، روی نمایاند. و «آن هنگام که بتهوون زیباترین آثار خود را می ساخت به منتها درجه رسید و او را «محبوس در چهاردیوار درون خود» و تنها، آن گونه که به ندرت برای کسی پیش میآید،بی هیچ عشقی، و تا آخرین لحظه غوطه ور در فقری شدید، بر جای گذارد. رومن رولان عاشقانه به بیان مصیبت چنین زندگی ای پرداخته و تمکین بتهوون را در پذیرفتن سرنوشت خود،حال آنکه در عمق وجودش و در تمامی آثارش توفندگی عصیان احساس میشود.رومن رولان، در این کتاب، تعریفی تازه از قهرمانی به دست میدهد«تنها کسانی را قهرمان مینامم که گشاده دلاند»؛ در نتیجه، به بتهوون در مقام انسان و به حسنهای او جایگاهی برتر اختصاص میدهد،تا به بتهوون در مقام مونسیقیدانی بزرگ. در عصری که «هنر برای هنر» را ستایش میکردند، رومن رولان، به عکس، اهداف «معنوی» هنر را باور داشت و از آن سخن میگفت. زندگی نامهی بتهوون از نزدیک،اما بی هیچ توقفی، داستان مهم ترین قطعات ساختهی بتهوون را دنبال میکند؛ منبع الهام و منشأ و مورد سیاسی آنها را ذکر میکند. همین قطعات موسیقی است که باید برترین و قطعیترین دلیل قهرمانی را، که به بتهوون امکان داد تا از سرنوشت خود نیرومندتر باشد، به خواننده نشان دهد.