هدف از پژوهش حاضر، استخراج و بازسازی "تئوری انحطاط "در نظریات ابن خلدون بر پایه تحلیل كتاب "مقدمه"، از نظرگاه جامعهشناختی است .نویسنده معتقد است" : باتوجه به خلاء اندیشه انحطاط در فرهنگ اسلامی، بررسی جامعه شناختی تئوری انحطاط ضرورت دارد .جامعه اسلامی معاصر جهت فایق آمدن بر ضعفها و كاستیها نیاز به تئوری انحطاط دارد، نظریهای كه در آن از چگونگی انحطاط جوامع پرده برگیرد و مكانیزمها و عوامل مهلك كننده دولت و جامعه را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد .ابن خلدون اولین كسی است كه در عالم اسلام به بررسی عوامل انحطاط دولتها میپردازد .بنابراین اگر نظریاتش بازسازی شود و تئوری وی از متن "مقدمه "استخراج شود و در یك نظام فكری فعال، كه با شرایط كنونی و امروزی انطباق داشته باشد جای گیرد، میتواند رهنمون داوریها و مشیهای ما و بازدارنده ما از حیرت و عقبنشینی در برابر امور ناگهانی و فراز و نشیبها باشد و درك مسائلی را كه امروزه با آن مواجهیم آسان سازد .
"مولف به منظور بررسی جامعه شناختی موضوع مورد بحث، با مبنا قرار دادن نظریات تحول اجتماعی و بیان دیدگاههای مختلف درباره ابن خلدون، وی را نظریهپرداز تحول اجتماعی معرفی كرده و جایگاه تئوری وی را در میان سایر نظریهها مشخص نموده است . ابن خلدون در این كتاب، شخصیتی است كه تحولات عصر خویش را رو به انحطاط دیده و درصدد تبیین عوامل انحطاط برآمده، از این رو مولف، او را "نظریهپرداز " انحطاط معرفی كرده است .وی همچنین آرای ابن خلدون را با سایر تئوری پردازان انحطاط مقایسه نموده و در آخر عوامل انحطاط از دیدگاه وی را بررسی كرده است . مباحث كتاب در سه بخش سامان یافته است .
بخش اول حاوی كلیاتی درباره موضوع مورد بحث، زندگینامه و اندیشه ابن خلدون است .
بخش دوم با عنوان "بحث تطبیقی پیرامون تغییرات و تحولات اجتماعی "از دو فصل تشكیل شده است .در فصل اول انواع نظریات اجتماعی معرفی شده و در فصل دوم از دیدگاه ابن خلدون درباره تغییرات اجتماعی سخن به میان آمده است .
بخش سوم با عنوان "عوامل انحطاط تمدن "نیز از پنج فصل با این عناوین تشكیل شده است1 : ـ جامعه متمدن و عناصر تمدن، 2ـ نظریهپردازان انحطاط، 3ـ عوامل انحطاط، 4ـ نشانههای انحطاط، 5ـ یافتهها و نتایج تحقیق .كتاب با فهرست منابع به پایان میرسد .