کتاب «هشت کتاب» مجموعه اي از اشعار سهراب سپهري است که با تصويرهايي از نقاشيهاي سهراب همراه شده است. اين کتاب مجموعه اي از دفتر شعرهاي مرگ رنگ، زندگي خوابها، آواز آفتاب، شرق اندوه، صداي پاي آب، مسافر، حجم سبز، ما هيچ، ما نگاه است. اشعار سهراب صميمي، سرشار از تصويرهاي بکر و تازه است که همراه با زباني نرم، لطيف، پاکيزه و منسجم تصويرسازي ميکند. شعر او ابتدا به سبک نيمايي بود ولي بعدها با شناخت بيشتر از رويه خود، اشعارش در مدار انسانشناسي و بر اساس آموختههايش از فلسفه ذهن قرار گرفت. قطعه شعري که پيش رو داريد از همين مجلد انتخابشده است:
«ديرگاهي است در اين تنهايي/ رنگ خاموشي در طرح لب است/ بانگي از دور مرا ميخواند/ ليک پاهايم در قير شب است/ رخنهاي نيست در اين تاريکي/ در و ديوار بههم پيوسته/ سايهاي لغزد اگر روي زمين/ نقش وهمي است ز بندي رسته/ نفس آدمها/سر به سر افسرده است/روزگاري است در اين گوشه پژمرده هوا/هر نشاطي مرده است/ دست جادويي شب/در بهروي من و غم ميبندد/ميکنم هرچه تلاش/او به من ميخندد
/نقشهايي که کشيدم در روز/شب ز راه آمد و با دود اندود
طرحهايي که فکندم در شب/روز پيدا شد و با پنبه زدود/ديرگاهي است که چون من همه را/رنگ خاموشي در طرح لب است/جنبشي نيست دراين خاموشي