تاريخ، سرگذشت غم‏ انگيز پیکاری بی امان است

تاريخ، سرگذشت غم‏ انگيز پیکاری بی امان است
این سرگذشت هر روشنفکر و خصوصا تاریخ دانی است که در نهایت به افراط ها و تفریط هایی متهم می شود. به طوری که این انتقادها پس از مرگ قدرتمند تر می باشد. چرا که آن کس که باید جواب دهد دیگر در جهان نیست. میشله را نیز محکوم کرده اند: یکی نگاه خصمانه در تحقیقات مربوط به کلیسای کاتولیک روم و بی طرف نبودن در بررسی رژیم سلطنتی فرانسه و بزرگ جلوه دادن جنبه های منفی آن و نادیده انگاشتن دستاوردهای آن.
ژول میشله (به فرانسوی: Jules Michelet) مورخ قرن هجدهم میلادی سال های پر آشوب و خطرناک کمون پاریس 1792 را تجربه کرده بود و نخستین کسی بود که به خشم توده ها در تاریخ فرانسه که از زمان اتین مارسل تا دانتون را در بر می گرفت، دامن زد.
ژول به تاريخ چون موجودي زنده كه داراي پيكر و اعضا و ادراك و احساس است، مي‏نگرد. وی با این تفکر نسبت به تاریخ كتاب اصول فلسفه تاريخ را انتشار داد و انديشه‏هاي فيلسوفان بزرگ ايتاليايى مبني بر تاريخ زيست‏شناسي را در آن عرضه كرد. وي در سال هاي بعد كتاب ديباچه بر تاريخ جهان را نگاشت كه از حيث تفسير و معرفي افسانه‏هاي دوران اوليه و ادراك جغرافيايى تاريخ، اثري بسيار تازه و بي‏سابقه به شمار آمد. 
ميشله همچنین‏ كتاب تاريخ فرانسه را در شش جلد نگاشت. اين اثر كه برجسته‏ترين نمونه از نوع شاعرانه تاريخ‏نويسي است، به طوری که به نوشته تاريخي رنگ و جلاي خاصی ‏بخشید. وی منادی بخش آثار مورخین مشهور به «مکتب سالنامه» و به خصوص فرضیه روحیه جمعی لوسین فور شد که یک قرن بعد مطرح شد.
 او همچنين آثار معروف خود به نام‏هاي ملت، تاريخ انقلاب فرانسه در هشت جلد، كتاب مقدس عالم بشري و تاريخ قرن نوزدهم در سه جلد را نگاشت كه برخي از آنها پس از مرگش به چاپ رسيدند. 
ژول ميشله در اواخر عمر به سبب ضعف مزاج، به سفرهاي طولاني پرداخت و با وجود كهنسالي از خلق آثار بزرگ دست بر نداشت تا اينكه با حضور 10 هزار نفر یر بالینش سرانجام در 17 اوت 1874میلادی در 76 سالگي به خاک سپرده شد.
شعری از زبان ژول میشله:
مرد به شکار می رود و می ستیزد.
زن دسیسه می چیند و خیال می بافد،
او مادر وهم است،
مادر خدایان،
چشمی نهان بین دارد،
پر و بالی که توان پرواز به بی کران تخیل می بخشدش.
خدایان همچون مردانند:
بر سینه ی زنی
زاده می شوند و می میرند.