انگیزش کارکنان همیشه یکی از چالش های مهم پیش روی مدیران بوده است. کارکنان بی انگیزه تلاش کمی صرف کار خود می کنند، علاقه ای به حضور در محل کار ندارند و خلاصه اینکه کاری با کیفیت پایین ارائه می کنند. از سویی دیگر، کارکنان با انگیزه، خلاقیت و بهره وری بیشتری از خود نشان داده و امور سپرده شده را با علاقه بیشتری به انجام رسانده و در نهایت کار با کیفیتی به سازمان ارائه می کنند. همین تفاوت بوده که بسیاری از پژوهشگران را به فکر بررسی هر چه بیشتر رفتار این دو گروه و البته دستیابی به شیوه های موثر انگیزش بخشی سوق داده است.
با اینکه امروزه شیوه های متنوع و زیادی برای انگیزش بخشی به کارکنان در اختیار مدیران قرار دارد، اما نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که انتخاب شیوه مناسب برای هر یک از افراد سازمان، باید بر مبنای شناخت از ویژگی های فردی وی باشد. انگیزش، امری صلب و بیرونی نیست؛ بلکه به افکار، باورها، آرزوها و اهداف و خلاصه به درونی ترین حالات و تجربیات هر فرد بستگی دارد. از این روی، آشنایی با شیوه های موثر و ثابت شده انگیزش بخشی از یک سو و شناخت افراد فرددست در سلسله مراتب سازمانی از سویی دیگر می تواند مدیران را در بهره گیری کارامد از این شیوه ها و در نهایت دستیابی به حداکثر بهره وری در سازمان یاری رساند.
امروزه می دانیم که انگیزه بخشی مستقیم و بیرونی به کارکنان یک سازمان، کاری ناممکن است. اما در مقابل می توانیم موانعی که سبب جلوگیری از انگیزه بخشی به خود می شود را از جلوی راه شان برداریم. خودانگیزه بخشی کاراترین شکل ایجاد انگیزش است. شما به عنوان یک مدیر می توانید محیطی ایجاد کنید که این خودانگیزه بخشی به شکلی طبیعی و خودجوش ظاهر گردد.
به طور کلی، دو عامل اصلی از بین برنده انگیزه در کار و زندگی وجود دارد. هر دوی این عوامل در دوران کودکی شکل می گیرندو تا بزرگسالی همراه ما می ماند. این دو عامل را معمولاً عادت های منفی و یا پاسخ های شرطی به محرک می نامند.
اولین عامل از بین برنده انگیزه، ترس است. ترس در حقیقت بزرگ ترین مانع در راه دستیابی به موفقیت در زندگی بزرگسالی است. انسان ها به خاطر سرزنش های ناخوشایندی که در دوران کودکی تجربه نموده اند، از اشتباه کردن و شکست خوردن در کار خود می هراسند. همین ترس است که آنها را از ریسک کردن، داوطلب شدن برای به عهده گیری مسئولیت های جدید و یا هر گونه پیشرفتی باز می دارد.
دومین عامل مهم از بین برنده انگیزه، هراس از طرد شدن است. این ترس از همان دوران کودکی و وقتی که پدر و مادر، عشق علاقه خود را به صورت مشروط به او ارائه می دهند پدیدار می گردد. بسیاری از والدین، دوست داشتن و حمایت خود از فرزندشان را مشروط به این می سازند که فرزندشان، به ویژگی های خوب و البته مبهم و تعریف نشده ایدست یابند. همین سبب می شود تا فرد از همان دوران نسبت به نظرات، اظهارنظرها و بازخورد دیگران و به ویژه رییس خود در محیط کار، بیش از اندازه حساس شود.
در این کتاب، با مجموعه ای از شیوه ها و فنون کاربردی و ثابت شده آشنا می شوید و می توانید از آنها برای کاهش ترس از شکست و یا طرد شدن، افزایش میل و رغبت برای آزمودن موارد جدید و نیز ایجاد حس خوب نسبت به خود در کارکنان تان استفاده کنید. به یاد داشته باشید که وقتی انسان ها حس خوبی درمورد خود داشته باشند، انگیزه لازم برای کار زیاد و موفقیت را نیز به دست خواهند آورد.
هر یک از ایده های مطرح شده در این کتاب، حاصل سال ها پژوهش و کار اجرایی است. گاهی اوقات به کارگیری تنها یکی از این ایده ها می تواند در مدت بسیار کوتاهی، یک محیط کاری معمولی را به محیطی ممتاز و با بهره وری بالا بدل سازد.
این کتاب نخستین جلد از مجموعه ای پنج جلدی است که توسط برایان تریسی به رشته تحریر در آمده است. برایان تریسی در این کتاب ها، تجربیات و دانش حاصل از چند دهه کار و مطالعه خویش را که در گذشته در قالب چندین کتاب به صورت پراکنده بیان کرده بود این بار به شکلی متمرکز و البته کاربردی بیان می دارد.
افزودن دیدگاه جدید