کتاب «غروب روزهای آخر پاییز و پنچری» نوشتهی «فریدریش دورنمات» و ترجمهی «حمید سمندریان» است. کتابی که در دست دارید حاوی دو نمایشنامه از دورنمات به نام «غروب روزهای آخر پاییز» و «پنچری» است. در «غروب روزهای آخر پاییز» داستان کارآگاهی جنایی را میخوانیم که ردپای یک قاتل را در داستانهای یک نویسندهی معروف داستانهای جنایی پیدا میکند. او که در واقعیت با اتفاقاتی مشابه آنچه در داستانهای او روی میدهد، مواجه شده است با مراجعه به نویسنده در پی یافتن قاتل است. «پنچری» داستان محاکمهی خصوصی مردی است که ماشینش پنچر شده است. مرد پس از پنچر شدن ماشینش، شب را در خانهی یک قاضی پیر میماند. آن شب قاضی بهجز او سه مهمان دیگر هم دارد؛ جلاد، دادستان و وکیل. آنها در طی یک توافق و بازی جالب تصمیم میگیرند برای یکی از اتفاقات زندگی مرد، دادگاهی خصوصی ترتیب دهند... . در بخشی از نمایشنامهی «غروب روزهای آخر پاییز» میخوانیم: «نویسنده:... در نظر طبقات عادی مردم، ما نویسندگان از قدیم، از نظر اخلاقیات، هیولا محسوب شدیم!... ولی همیشه اینطور نماند. اول دنیا از ما وحشت کرد. ولی به مرور زمان فقط به همین علتکه ما انسانهای وحشیای هستیم، به ما علاقهمند شد. ما از نظر مرتبهی اجتماعی چنان ترقی کردیم و شاخص شدیم که به دیدهی مافوق بشر نگاهمان میکردند... .» فردریش دورنمات نویسنده و نمایشنامهنویس برجستهی سوئیسی آثار دیگری از جمله «شهاب آسمانی»، «غربت» و «گفتگوی شبانه» را در کارنامه ی خود دارد. انتشارات «قطره» نمایشنامهی حاضر را در اختیار علاقهمندان قرار داده است.