مدیر خوب باید استادانه از ابزارهای مختلف استفاده کرده و زمان مناسب برای استفاده از آن را نیز بداند. هدایت گری یکی از این ابزارها است. نمی خواهیم این تصور پیش آید که اگر مدیران تمام وقتشان را صرف هدایت گری کنند زندگی بی نقص می شود. هیچ حقیقتی در این امر نهفته نیست. یک مدیر موفق باید بداند که چه زمان و چگونه از ابزار هدایت گری استفاده کند، و چه زمان روش مناسب تری لازم است. یک ضرب المثل قدیمی حاکیست: "زمانی که تنها وسیله موجود چکش است، همه چیز شکل میخ به خود می گیرد."

بگذارید این استعاره را کمی بیشتر بررسی کنیم. فرض کنید که یک روز وارد حمام شده متوجه می شوید که دستشویی شما نشتی پیدا کرده و آب کم کم دارد تمام خانه را فرامی­گیرد. برای تعمیر آن به دنبال جعبه ابزارتان می روید. وقتی آن را باز می کنید این سوال برایتان پیش می آید که دلیل خرید جعبه ابزارتان چیست؟ در آن تنها یک چکش یافت می شود. به آن نگاه کرده و می اندیشید که چگونه می توانید از آن برای تعمیر حمام استفاده کنید؟ همچنان صدای چکیدن آب بر روی زمین را می شنوید. صرف نظر از اینکه تا به حال دیده نشده که کسی با چکش یک نشتی را تعمیر کند به سمت آن می روید. به نشتی نگاه کرده و با چکش بر روی آن می کوبید و در کمال نا باوری متوجه می شوید که نشتی به سوراخی بزرگ تبدیل شده است. این مثال کمی بعید به نظر می رسد اما تا کنون چند مدیر دیده اید که برای حل "مشکلی کوچک"، با روشی پیچیده وارد شده و همه چیز را پیچیده تر از قبل کنند؟ مدیران باید انواع ابزار مختلف را درون جعبه ابزارشان داشته باشند و به خوبی بتوانند زمان استفاده از آن را تشخیص دهند. ما اولین کسانی هستیم که اعتراف می کنیم هدایت کردن لزوما تنها یا بهترین ابزار مدیریتی نیست. ولیکن اگر به درستی و در موقعیت مناسب استفاده شود، روشی نتیجه بخش و موثر برای پیشرفت و مدیریت افراد زیر دست خواهد بود. پس پیش از آنکه برای جعبه ابزارتان وسیله ای تهیه کنید نکات زیر را در نظر بگیرید:

هدایت گری در واقع چیست و چه کاری انجام می دهد؟

چرا مفید است و در جعبه ابزار مدیریتی جای دارد؟

در چه زمان باید از آن استفاده کرد و در چه زمان از آن دوری کنیم؟

چگونه از این ابزار استفاده موثر داشته باشیم؟